سفارش تبلیغ
صبا ویژن

غزلی که به بهانه بزرگداشت آیت الله خوشوقت سروده شد

 او کبوتر شد و تا لا یتناهی پر زد
در هوای حرم امن الهی پر زد
رفت و از این همه پرهای به جامانده از او
باید آموخت که بی واهمه گاهی پرزد
فرش از اشک مریدان ِ سلوک ش ، خیس است
سمت ِ یک عرش پر از چشم به راهی پرزد
جسم او جلوه ی اخلاق  ِ مجسم ، جان داد
روح  ِ او چشمه ی  عرفان   ِ شفاهی ، پرزد
یوسف ِ قافله ی عشق ، عزیز است عزیز
آه کنعان ! چه بخواهی چه نخواهی ، پرزد


نوشته شده در  شنبه 92/1/31ساعت  9:12 عصر  توسط زهرا بشری موحد 
  نظرات دیگران()

 با درد خوشم که التیامم زهراست

تسبیح ِ نماز ِ صبح و شامم زهراست

عمری است که شرمنده ام از عمر بلند

ای مرگ بیا بیا که نامم زهراست


نوشته شده در  یکشنبه 92/1/18ساعت  7:40 عصر  توسط زهرا بشری موحد 
  نظرات دیگران()

در چایی زندگی بیا قند بریز

روی لب پسته ها تو لبخند بریز

با آمدنت بهار هم می آید

در منقل عید ، مشتی اسفند بریز

 

پیشاپیش سال نو مبارکگل تقدیم شما


نوشته شده در  چهارشنبه 91/12/23ساعت  12:36 صبح  توسط زهرا بشری موحد 
  نظرات دیگران()

"لبریزم از پژمردگی از زرد چون پاییز
از حیرت از آشفتگی از درد چون پاییز"

می سوزم از داغ فراق مرگ ، کاری کن
ای زندگی ای موسم خونسرد چون پاییز !

جوجه کلاغان هراسان مرا ، دنیا
در دامن نارنجی اش پرورد چون پاییز

دلتنگ شب های بلندت می شوم ای غم
هرجا که رفتی شب به شب برگرد چون پاییز

عمری به دل گفتم چرا غمگین ؟ چرا خونین ؟
آرام نجوا کرد نجوا کرد چون پاییز...


پ.ن : بیت اول سرمشق استاد سید مهدی حسینی است

 


نوشته شده در  سه شنبه 91/11/17ساعت  8:10 عصر  توسط زهرا بشری موحد 
  نظرات دیگران()

باد

جارو زده  و

باران

آب

کوچه آماده ی دیدار شماست ...


 

 


نوشته شده در  چهارشنبه 91/9/29ساعت  5:53 صبح  توسط زهرا بشری موحد 
  نظرات دیگران()

دلم رفت و دلم را با خودش برد

علمدارم علم را با خودش برد

نپرسید از عمو چیزی ، که دریا

اباالفضل ِ حرم را با خودش برد

 

 

...

قدح چون دور ما باشد به هوشیاران مجلس ده

مـرا بگـذار تا حیـران بمـاند چشـم در ساقی

- سعدی -





نوشته شده در  شنبه 91/9/4ساعت  5:39 عصر  توسط زهرا بشری موحد 
  نظرات دیگران()

از دور تو را دیده ، پسندیده امیر

ساعات ِ خطیری شده ساعات اخیر

دل دل نکن اینقدر ، زمان کوتاه است

ای حرّ  ِ دلم ! سریع تصمیم بگیر

 

 

 

عنوان پست از استاد غلامرضا سازگار


نوشته شده در  یکشنبه 91/8/28ساعت  3:22 عصر  توسط زهرا بشری موحد 
  نظرات دیگران()

 

 اندوه تو در عالم و آدم پیداست

 شادیم که در چهره ی ما غم پیداست

چشم است ولی ابر بهاری شده است

سالی که نکوست از محرّم پیداست

 


نوشته شده در  شنبه 91/8/27ساعت  2:24 صبح  توسط زهرا بشری موحد 
  نظرات دیگران()

 

گرفتار زن و فرزند و مال اند

همیشه کوفیان زیر ِ سوال اند

بیا ای طوعه مردی کن ! که امروز

تمام شهر ، اشباه الرجال اند 

 



و

 

بازهم نامه و مسئولان و ...

نکند کوفه همین تهران و ...


نوشته شده در  پنج شنبه 91/8/4ساعت  5:4 صبح  توسط زهرا بشری موحد 
  نظرات دیگران()

ندارد قبر تو صحن و مناره
جگرها در فراقت پاره پاره
بگو با من حدیثی از غمت را
عطایم کن دلی مثل زراره

...

چه سوز ِ غربتی دارد صدایت
چه کرده زهر ِ غم با چشم هایت
بیا امشب برای آخرین بار
روایت کن روایت کن روایت

...

اگرچه بغض ها جان بر لبش کرد
نفس ها را فدای مذهبش کرد
به شام  ِ جاهلیت ، نور آورد
همان کاری که عمه زینبش کرد
( سلام الله علیها )


نوشته شده در  سه شنبه 91/6/21ساعت  8:58 عصر  توسط زهرا بشری موحد 
  نظرات دیگران()

<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
جبهه ی ما نداشت آتش بس
محرم
مناجات
راهی که از سر گرفتیم
دوبیتی فاطمی
برای «فتح خون»
هر بار مشهد می آیم
برای همسرم
این است حال زائر دلتنگ سامرا
صفرنامه
بشنو از نَی غربت دزفول را
جهت ثبت در تاریخ
از امشب آب خوردن سخت میشه
مَثَل الإمام مَثَل الکعبه
برای شحنه ی نجف
[همه عناوین(63)]