سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ندارد قبر تو صحن و مناره
جگرها در فراقت پاره پاره
بگو با من حدیثی از غمت را
عطایم کن دلی مثل زراره

...

چه سوز ِ غربتی دارد صدایت
چه کرده زهر ِ غم با چشم هایت
بیا امشب برای آخرین بار
روایت کن روایت کن روایت

...

اگرچه بغض ها جان بر لبش کرد
نفس ها را فدای مذهبش کرد
به شام  ِ جاهلیت ، نور آورد
همان کاری که عمه زینبش کرد
( سلام الله علیها )


نوشته شده در  سه شنبه 91/6/21ساعت  8:58 عصر  توسط زهرا بشری موحد 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
جبهه ی ما نداشت آتش بس
محرم
مناجات
راهی که از سر گرفتیم
دوبیتی فاطمی
برای «فتح خون»
هر بار مشهد می آیم
برای همسرم
این است حال زائر دلتنگ سامرا
صفرنامه
بشنو از نَی غربت دزفول را
جهت ثبت در تاریخ
از امشب آب خوردن سخت میشه
مَثَل الإمام مَثَل الکعبه
برای شحنه ی نجف
[همه عناوین(63)]