غزلی که به بهانه بزرگداشت آیت الله خوشوقت سروده شد
او کبوتر شد و تا لا یتناهی پر زد
در هوای حرم امن الهی پر زد
رفت و از این همه پرهای به جامانده از او
باید آموخت که بی واهمه گاهی پرزد
فرش از اشک مریدان ِ سلوک ش ، خیس است
سمت ِ یک عرش پر از چشم به راهی پرزد
جسم او جلوه ی اخلاق ِ مجسم ، جان داد
روح ِ او چشمه ی عرفان ِ شفاهی ، پرزد
یوسف ِ قافله ی عشق ، عزیز است عزیز
آه کنعان ! چه بخواهی چه نخواهی ، پرزد