ندارد قبر تو صحن و مناره
جگرها در فراقت پاره پاره
بگو با من حدیثی از غمت را
عطایم کن دلی مثل زراره
...
چه سوز ِ غربتی دارد صدایت
چه کرده زهر ِ غم با چشم هایت
بیا امشب برای آخرین بار
روایت کن روایت کن روایت
...
اگرچه بغض ها جان بر لبش کرد
نفس ها را فدای مذهبش کرد
به شام ِ جاهلیت ، نور آورد
همان کاری که عمه زینبش کرد
( سلام الله علیها )